۱۳۹۰ مرداد ۱۲, چهارشنبه

فرق دورکاری و نزدیک کاری؛ اندر احوالات رئیس جمهور منتصب!

اول قصد داشتم یک متن جدی درباره تبعات در افتادن با بعضیها در نظام به قول معروف سلطانی فقیه سالار بنویسم ولی بعد این برنامه تلویزیونی رو دیدم، روحیه ام کمی عوض شد؛ گفتم شاید طنز بنویسم بهتر باشه. پس موضوع بحث رو فرق بین دورکاری و نزدیک کاری انتخاب کردم. ممکنه بپرسید نزدیک کاری دیگه چیه؟ الان توضیح میدم.

اول بریم سراغ دورکاری. دورکاری رو که این روزا راجع بهش زیاد شنیدید؛ حتما در جریانش هستید. یک مدل ساده ش اینه که ساعت کاری رو کم میکنن و آدم رو میفرستن خونه، بعد هم برای اینکه قانونی بشه میگن عیب نداره، به جاش دورکاری میکنه! نوع دیگه ای هم داره که بیشتر مال رئیس رئساست؛ وقتی میخوان بپیچونن و مثلا با بچه ها برن دشت و دمن جوجه کبابی بزنن بر بدن، میگن میریم دور کاری بکنیم! اما یک مدل جالب دیگه هم داره که بحث اصلی ماست و مختص سیاست مداراست. اینجوریه که وقتی میخوان یکی رو برکنار کنن، مثلا طبق معمول وزیری رئیس سازمانی چیزی رو، ولی زورشون نمیرسه، میرن قهر؛ وقتی ازشون میپرسی چرا قهر کردی، چرا سر کارت نرفتی، میگه داشتم دورکاری میکردم!

این دورکاری از نوع آخر البته ممکنه عواقب خیلی بد و خطرناکی داشته باشه، مخصوصا اگه در تخمین قدرت خودمون و حریف اشتباه کرده باشیم. مثالش همون چیزیه که دیدید در مورد رئیس جمهور منتخب و مردمی!!! وقتی ده روز سر برکناری وزیر اطلاعات رفت دورکاری، چنان زیرآبش رو تو مجلس و قوه قضائیه و نماز جمعه زدن که تعداد آراش از 30 میلیون نفر!!! رسید به صفر و چه بسا زیر صفر!

اما نزدیک کاری چیه؟ نزدیک کاری در این مدل آخر دقیقا متضاد دور کاریه. اصولش اینه که اول طرف به صاحاب نظام نزدیک میشه؛ بعد هم با نوکری و پاچه خاری مضاعف نزدیکتر! وقتی که خوب نزدیکتر شد دیگه حله. حالا هر کاری که بکنه اسمش میشه نزدیک کاری و نه تنها هر کاری به صورت نزدیک کاری مجازه بلکه همه موظفن به به و چه چه هم بکنن. رادیو تلویزیون که در بست در اختیارشه؛ براش خدم و حشم آماده میکنن بره هر جای کشور که دلش خواست همه خلق خدا رو از سر کاراشون جمع کنه براشون از نزدیک صحبت کنه؛ بعد هم برای دوره بعدش کل ارگانهای دولتی و ولایتی و منابع ملی رو بسیج میکنن که به صورت کاملا مردمی!!! از نزدیک رای بیاره! بعد هم هر کی حرف زد با چماق میزنن تو سرش یا با ماشین از روش رد میشن! که چرا به نزدیکتر ما گفتی یابو! خلاصه حالی میده این نزدیک کاری دیگه... همه کاری توش میشه کرد؛ فقط کافیه نزدیکتر باشی.

ولی امان از وقتی که آدم از نزدیک کاری بیفته به دور کاری... اون وقت نمیشه حتی یک برنامه تلویزیونی زنده گرفت؛ یا رفت توی یک ده با چهار نفر از نزدیک حرف زد. کار به جایی میرسه که چهار تا بچه هم توی تلویزیون دورهم میشینن به طرحهای باغ بازی و دورکاری آدم هرهر میخندن... ای روزگار نامراد، انگار همین دیروز بود که نزدیکتر بود ها!

بیخود نیست که شاعر میگه گاهی چه زود دور میشود...

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر